ترجمه مقاله

پیروزه تخت

لغت‌نامه دهخدا

پیروزه تخت . [ زَ / زِ ت َ ] (اِ مرکب ) تخت از پیروزه کرده . سریری از پیروزه ساخته . تخت برنگ پیروزه یا پیروزه درو درنشانیده :
بر آن پیروزه تخت ازتاجداران
رها کردند می بر جرعه خواران .

نظامی .


ترجمه مقاله