ترجمه مقاله

پیری بیک دوکر

لغت‌نامه دهخدا

پیری بیک دوکر. [ ] (اِخ ) از تراکمه است . جوانی خوش خلق و صحبت آراست ، رفیق گرم اختلاط و مصاحب همه جارو مانند او کم پیدا میشود. از فن موسیقی بهره مند است و تصنیفهای بسیار دارد. اشعارش چنین است :
از وصل تو ای نگار دوری تا کی
هرچند که باشد این ضروری تا کی
گفتی که صبور باش پیری و منال
قربان سرت شوم صبوری تا کی .
ای کاش دمی کز تو جدا میگشتم
یا خود روزی که آشنا میگشتم
درپای تو جورپیشه میدادم جان
بر گرد سر تو بیوفا میگشتم .
این رباعی ترکی هم که گفته است بد نیست :
بیخواست گونگلدین بنه افغان گیلایور
گوردین داغی بی سبب بوگون قان گیلایور
و صلیغه قرانما کوپ داغی شاد اولما
اسباب غم ایت کونکل که هجران گیلایور.
رباعی ذیل را هم خوب تضمین کرده است :
رویت که مه از غیرت آن کاسته شد
آراسته از سبزه ٔ نوخاسته شد
گلزار رخت ز خط چو پیراسته شد
«گل بود بسبزه نیز آراسته شد».

(ترجمه ٔ تذکره ٔ مجمعالخواص ص 120).


ترجمه مقاله