ترجمه مقاله

پیزون

لغت‌نامه دهخدا

پیزون . [ زُن ْ ] (اِخ ) از خانواده ٔ پیزون در زمان اوگوستوس کنسول و در عهد تیبر والی سوریه گردید. مردی بیدادگر بود و سرانجام بقصد فرار از مجازات اتهامی که بر او وارد شده بود خودکشی کرد. رجوع به کلمه ٔ پیسون در قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله