ترجمه مقاله

پیشانی دار

لغت‌نامه دهخدا

پیشانی دار. (نف مرکب ) دارنده ٔ پیشانی . || کنایه است از دولتمند. بادولت . مقبل . دولتی .سعید. خوشبخت . خوش اقبال . نیکوطالع. بخت ور. || کسی که کاری را بشکفتگی از پیش برد. (برهان ).
ترجمه مقاله