پیش فرستادن
لغتنامه دهخدا
پیش فرستادن . [ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) ارسال داشتن قبل از موعد. فرستادن قبل از زمان معهود و مقرر. دلف ، دلیف . (منتهی الارب ). تسلیف . (تاج المصادر). تقدیم . (منتهی الارب ). || بجلو فرستادن . بمقابله فرستادن . برابر آوردن :
که قیصر سپاهی فرستاد پیش
از آن نامداران و گردان خویش .
برگ عیشی بگور خویش فرست
کس نیارد ز پس تو پیش فرست .
که قیصر سپاهی فرستاد پیش
از آن نامداران و گردان خویش .
فردوسی .
برگ عیشی بگور خویش فرست
کس نیارد ز پس تو پیش فرست .
سعدی .