ترجمه مقاله

پیش گیر

لغت‌نامه دهخدا

پیش گیر. (نف مرکب ) که پیش گیرد. که مانع آید. که پیش گیری کند. که جلوگیر آید. || (اِ مرکب ) پیش بند. پیش دامن . || لنگ . فوطه . منشفه . لنگ که از کمر تا پایین بندند از جلو.
ترجمه مقاله