ترجمه مقاله

پیلپایه

لغت‌نامه دهخدا

پیلپایه . [ پا ی َ/ ی ِ ] (اِ مرکب ) پیلپای . ستونی را گویند که از گچ و سنگ سازند و بر بالای آن پایه های طاق گذارند. (برهان ). پایه ای که از گچ و سنگ بردارند. پی جرز و مجردی (در بناء). ستون بزرگ : در این رواق که طاقهای آن بر پیلپایه هاست قبه ای است . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 40). شبها در مسجد میگشتم و زار زار میگریستم و سر خود بر پیلپایه میزدم . (رشحات علی بن حسن کاشفی ).
ترجمه مقاله