ترجمه مقاله

پیمان گرفتن

لغت‌نامه دهخدا

پیمان گرفتن . [ پ َ / پ ِگ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اخذ میثاق . عهد گرفتن . پیمان بستن : بگیر از نفس خود پیمان به آن قسمی که فرستاده شده است بسوی تو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). یا واگذارم چیزی را از آنها که پیمان گرفته ام ...ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ . (تاریخ بیهقی ص 318).
کآنی که با خرنده ٔ این گوهر
عهدی عظیم گیرد و پیمانی .

ناصرخسرو.


برسم کیان نیز پیمان گرفت
وفا در دل و مهر در جان گرفت .

نظامی .


و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 252 شود.
ترجمه مقاله