ترجمه مقاله

پیچ واپیچ

لغت‌نامه دهخدا

پیچ واپیچ . (ص مرکب ) پیچ و واپیچ . پیچاپیچ . پیچ درپیچ . پیچ پیچ . پرپیچ . پیچناک . با پیچهای بسیار. بسیار بدین سوی و آن سوی گردنده . || خم اندرخم . شکن برشکن . || درهم . بهم پیچیده . حلقه زده چون مار.
ترجمه مقاله