ترجمه مقاله

پیکان ریز

لغت‌نامه دهخدا

پیکان ریز. [ پ َ/پ ِ ] (نف مرکب ) ریزنده ٔ پیکان . تیرزن :
غمزه پیکان ریز و عاشق محو او مائل بقتل
صید ناپیدا و هر سو تیرباران دیده اند.

حسین ثنائی .


ترجمه مقاله