ترجمه مقاله

پی ریز

لغت‌نامه دهخدا

پی ریز. [ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) آنکه پی ریزد. آنکه بنیان نهد. آنکه اساس و بنیاد نهد. || (ق مرکب ) در تداول عامه ، متصل . پیوسته . پیاپی . یک ریز. علی الاتصال .
ترجمه مقاله