ترجمه مقاله

پی غلط

لغت‌نامه دهخدا

پی غلط. [ پ َ / پ ِ غ َ ل َ ] (اِ مرکب ) کنایه از محو و ناپدیدی اثر و نشان غلط کردن و این در محل فریب بوده و با لفظ زدن و کردن مستعمل [ است ] . (آنندراج ) :
درکعبه و در دیر بجستیم و ندیدیم
از پی غلط خود ز که پرسیم سراغی ؟

حیاتی گیلانی .


رجوع به پی غلط افشردن و پی غلط راندن و پی غلط زدن و پی غلط کردن شود.
ترجمه مقاله