ترجمه مقاله

پی گذار

لغت‌نامه دهخدا

پی گذار. [ پ َ / پ ِ گ ُ ] (نف مرکب ) پی گذارنده . بنیان نهنده . || قدم گذارنده . || (ن مف مرکب ) جای عبور. محل گذاشتن قدم . معبر :
بساط ناصح تو پیشگاه باده و رود
سرای حاسد تو پی گذارآتش و آب .

مسعودسعد.


چون رگ آب حیات باز نمی یافت خصم
کرد باقبال او پیک اجل پی گذار.

خاقانی .


ترجمه مقاله