ترجمه مقاله

چابک اندیش

لغت‌نامه دهخدا

چابک اندیش . [ ب ُ اَ ] (ص مرکب ) زیرک . هوشیار. تیزفهم . سریعالانتقال :
مرا این زن پیر چون مادر است
یکی چابک اندیش کندآور است .

فردوسی .


و آن نمودن که بنگرم پیشی
کارها را به چابک اندیشی .

نظامی (هفت پیکر).


که شنیدم به خردی از خویشان
خرده کاران و چابک اندیشان .

نظامی (هفت پیکر).


ترجمه مقاله