چابک روی
لغتنامه دهخدا
چابک روی . [ ب ُ رَ ] (حامص مرکب )چابک رفتاری . تندروی . چالاکی در راه رفتن :
به چابک روی پیکرش دیوزاد
به گردندگی کنیتش دیو باد.
که چون خسرو از تخت کیخسروی
سوی لشکر آمد به چابک روی .
به چابک روی پیکرش دیوزاد
به گردندگی کنیتش دیو باد.
نظامی (شرفنامه ).
که چون خسرو از تخت کیخسروی
سوی لشکر آمد به چابک روی .
نظامی (شرفنامه ).