ترجمه مقاله

چارگوشی

لغت‌نامه دهخدا

چارگوشی . (اِ مرکب ) هر چه چهار گوشه داشته باشد. مربع. || صراحی . (برهان ). کنایه است از صراحی چهارپهلو. (آنندراج ). صراحی را گویند که چهارگوشه داشته باشد. (جهانگیری ) :
چارگوشی و چارگوشه ٔ باغ
گر بدست آیدت فرومگذار.

شهید (از جهانگیری ).


|| سبویی را گویند که چهار دسته داشته باشد. (برهان ).
ترجمه مقاله