ترجمه مقاله

چاسان فاسان

لغت‌نامه دهخدا

چاسان فاسان . (اِ مرکب ، اتباع ) در تداول عوام : آرایش . بزک . توالت . صدکار. آرایش زن روی را با سرخاب و سفیداب و وسمه و خطاط و غیره . آرایش زن چهره خود را بسفیداب و سرخاب و وسمه و سرمه و غیره . در تداول عوام : بزک دوزک . آرای گیرای . (در اصطلاح زنان روستایی فیض آباد بخش تربت حیدریه ).
ترجمه مقاله