ترجمه مقاله

چامیدن

لغت‌نامه دهخدا

چامیدن . [ دَ ] (مص ) شاشیدن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بول کردن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کمیز انداختن . (ناظم الاطباء). ادرار کردن . و رجوع به چامین شود. || دمیدن . || وزیدن . (ناظم الاطباء). || رفتار بناز. چمیدن مخفف چامیدن است . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله