چاویدن
لغتنامه دهخدا
چاویدن . [ دَ ] (مص ) فریاد کردن گنجشک باشد وقتی که دست بر آشیانه ٔ او دراز کنند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بانگ کردن مرغ . جیرجیر کردن . نالیدن و بانک کردن مرغ از بیم یا ازدوری بچه و جز آن . || بطریق استعاره بانگ کردن سایر حیوانات و انسان را گویند. (برهان ) (آنندراج ). بانگ بلند کردن انسان و سایر حیوانات . (ناظم الاطباء). (فرهنگ نظام ). لابه و زاری کردن :
ای عاشق مهجور ز کام دل خود دور
مینال و همی چاو که معذوری معذور.
شاهی بنالدی و ممالک بگریدی
مردی بچاودی و جوانی بزاردی .
|| خائیدن . (غیاث ). جاویدن و خائیدن و مضغ کردن . (ناظم الاطباء).
ای عاشق مهجور ز کام دل خود دور
مینال و همی چاو که معذوری معذور.
بوشعیب هروی (از فرهنگ اسدی ).
شاهی بنالدی و ممالک بگریدی
مردی بچاودی و جوانی بزاردی .
سیدحسن غزنوی .
|| خائیدن . (غیاث ). جاویدن و خائیدن و مضغ کردن . (ناظم الاطباء).