چبود
لغتنامه دهخدا
چبود. [ چ ِب ْ وَ ] (ادات استفهام مرکب ) مخفف «چه بود» [ چ ِ ب ُ وَ ]. چه بود. چه باشد :
پس محل وحی باشد گوش جان
وحی چبود گفتن از حس نهان .
کیمیا سدیست چبود کیمیا
معجزه بخشی است چبود سیمیا.
گاو کبود تا تو ریش او شوی
خاک چبود تا حشیش او شوی .
جبر چبود بستن اشکسته را
یا بپیوستن رگ بگسسته را.
پس محل وحی باشد گوش جان
وحی چبود گفتن از حس نهان .
مولوی .
کیمیا سدیست چبود کیمیا
معجزه بخشی است چبود سیمیا.
مولوی .
گاو کبود تا تو ریش او شوی
خاک چبود تا حشیش او شوی .
مولوی .
جبر چبود بستن اشکسته را
یا بپیوستن رگ بگسسته را.
مولوی .