ترجمه مقاله

چترداری

لغت‌نامه دهخدا

چترداری . [ چ َ] (حامص مرکب ) چتر داشتن . نگه داشتن چتر در دست . || سلطنت . پادشاهی . فرمانروایی :
چو آمد از ره امیدواری
بسنجر شد مقرر چترداری .

شفیع اثر (از آنندراج ).


|| چترکشی . چتربری . رجوع به چتردار شود.
ترجمه مقاله