ترجمه مقاله

چخ

لغت‌نامه دهخدا

چخ . [ چ ِ / چ َ ] (صوت ) کلمه ای که بدان سگ را دور کنند. (ناظم الاطباء). لفظی است که با آن سگ را میرانند. (فرهنگ نظام ). کلمه ای که عتاب کردن سگ را بکار رود؛ یعنی دور شو، گم شو. آوازی برای راندن سگ . کلمه ای است راندن سگ را. مقابل : بیاه ! بیاه ! که برای خواندن سگ است . باین معنی بفتح «چ » نیز متداول بوده و اکنون بیشتر به کسر «چ » تلفظ شود :
عدوی جاه ترا بخت چون نهاز شده است
بپای خویش همی آردش سوی مسلخ
عدوی تو چو سگان بر در تو آمده بود
زمانه بانگ زدش کای لعین ازین در چخ .

سوزنی .


ترجمه مقاله