ترجمه مقاله

چراغ مرده

لغت‌نامه دهخدا

چراغ مرده . [ چ َ / چ ِ غ ِ م ُ دَ / دِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرادف چراغ خاموش و چراغ کشته و چراغ افسرده . (آنندراج ). چراغ بسمل :
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا؟

حافظ.


به گرددیر و حرم دل بدست میگردیم
چراغ مرده ٔ ما تا کجا شود روشن ؟

صائب (از آنندراج ).


رجوع به چراغ خاموش و چراغ افسرده و چراغ کشته شود.
ترجمه مقاله