ترجمه مقاله

چراکه

لغت‌نامه دهخدا

چراکه . [ چ ِ ک ِ ] (حرف ربط مرکب ) کلمه ٔ تعلیل . یعنی زیرا که . (ناظم الاطباء). زیرا. ازیرا. ازیرک . ازیراکه . بعلت آنکه . بدلیل آنکه . بسبب آنکه . بدان دلیل که . بدان سبب که . بخاطر آنکه . بدان جهت که . چونکه :
بترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چراکه مصلحت خود در آن نمی بینم .

حافظ.


رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چراکه حال نکو در قفای فال نکوست .

حافظ.


رجوع به زیرا شود.
ترجمه مقاله