چرخ هفتم
لغتنامه دهخدا
چرخ هفتم . [ چ َ خ ِ هََ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان هفتم . فلک هفتم :
شرح اقبال تو هرگز کی توان کردن بلفظ
چرخ هفتم را مساحت کی توان کردن بگام .
ناوک فریادرس هرساعت از مجرای دل
بگذرد از چرخ هفتم همچو سوزن از حریر.
شرح اقبال تو هرگز کی توان کردن بلفظ
چرخ هفتم را مساحت کی توان کردن بگام .
معزی .
ناوک فریادرس هرساعت از مجرای دل
بگذرد از چرخ هفتم همچو سوزن از حریر.
سعدی .