ترجمه مقاله

چرک شده

لغت‌نامه دهخدا

چرک شده . [ چ ِ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آلوده شده . چرکین . (ناظم الاطباء). شوخگن . کثیف . ناپاک . رجوع به چرک و چرک شدن و چرکین شدن شود.
ترجمه مقاله