ترجمه مقاله

چشان

لغت‌نامه دهخدا

چشان . [ چ َ ] (اِ) گرز راگویند وآن را پشان و افشان نیز خوانند. (جهانگیری در دو نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). بمعنی گرز است که از آلات حرب میباشد. و صاحب جهانگیری و برهان درین لغت سهو و اشتباه بسیار نموده اند چنانکه در «پشان » مرقوم شده ، گرز و گزرمایه ٔ تصحیف خوانی ایشان گردیده چنانکه خود نیز اظهار تردد کرده ، و مصحح برهان نوشته که این خطای فاحش است از هر دو. (انجمن آرا) (آنندراج ). پشان و گرز آهن و یا نقره و یا طلا. (ناظم الاطباء). || این لغت را در یک فرهنگ بصورت «گذر» با ذال نقطه دار و در دو فرهنگ دیگر به لفظ «گزر» با زای نقطه دار نوشته و شاهد نیاورده بودند، واﷲ اعلم . (از برهان ) . || گز. ذراع . رجوع به پشان شود. || معبر و گذرگاه . (ناظم الاطباء) . || گزر که نامهای دیگرش پشان و فشان هم هست . (فرهنگ نظام ) .
ترجمه مقاله