ترجمه مقاله

چشمک زدن

لغت‌نامه دهخدا

چشمک زدن . [ چ َ / چ ِ م َ زَ دَ ] (مص مرکب ) قسمی برهم زدن چشم بقصد ایماء و اشاره . اشاره کردن با گوشه ٔ چشم . نوعی غنج و دلال کردن معشوق برای عاشق :
چشمکی مزنه و دلی مبره
چشمک دیگرش کمک مکنه .

شاعر خراسانی (از انجمن آرا).



رجوع به چشمک و چشمک زن و چشمک کردن شود.
ترجمه مقاله