چشمک کردن
لغتنامه دهخدا
چشمک کردن . [ چ َ / چ ِ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چشمک زدن . با گوشه ٔ چشم اشاره کردن . نوعی بهم زدن چشم بقصد ایماء و اشاره :
بچشمک کردنش از در مشو دور.
رجوع به چشمک و چشمک زدن شود.
بچشمک کردنش از در مشو دور.
نظامی .
رجوع به چشمک و چشمک زدن شود.