ترجمه مقاله

چشم آغیل

لغت‌نامه دهخدا

چشم آغیل . [چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) به خشم نگریستن بود. (فرهنگ اسدی ). بقهر و غضب بگوشه ٔ چشم نگاه کردن باشد. (برهان ). بگوشه ٔ چشم نگریستن بود. (جهانگیری ). بگوشه ٔ چشم نگریستن از روی قهر بر دشمن (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی چشم آغل و چشم آغول . (از ناظم الاطباء). نظر بگوشه ٔ چشم بنشانه ٔ خشم . چشم زهره . نگاه چپ چپ :
گر کند شهریار خصم شکار
سوی گردون نظر بچشماغیل
اختران بر زمین نهند ز بیم
از پی بندگی شاه تویل .

شمس فخری (از انجمن آرا).


|| (نف مرکب ) نگاه کننده را نیز گویند. (برهان ) . رجوع به چشم آغل و چشم آغول و چشم آلوس شود.
ترجمه مقاله