چشم زدهلغتنامه دهخداچشم زده . [ چ َ / چ ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) چشم رسیده و چشم زخم خورده . (ناظم الاطباء). رجوع به چشم زد و چشم زدن شود. || مأیوس و ناامید. (ناظم الاطباء).