ترجمه مقاله

چشم سرخ کردن

لغت‌نامه دهخدا

چشم سرخ کردن . [ چ َ / چ ِ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غضبناک شدن . (فرهنگ نظام ).
- چشم سرخ کردن به چیزی یا بر چیزی ؛ کنایه است از نگریستن بتمام شوق و رغبت ، و شیفته ومجنون او بودن . (آنندراج ). با شوق مفرط دیدن . (فرهنگ نظام ) :
برخسار تو چشم کردیم سرخ
از آن اشک ما لاله گون میرود.

کمال خجندی (از آنندراج ).


بهر گلرخ که کردم سرخ دیده
کنون از هر مژه خونم چکیده .

جامی (از آنندراج ).


|| طمع کردن . (آنندراج ).
ترجمه مقاله