ترجمه مقاله

چشه

لغت‌نامه دهخدا

چشه . [ چ ُ ش َ /ش ش َ ] (اِ صوت ) چش . چشو. هش و هشه . صوتی برای متوقف ساختن خر و استر. لفظی که بدان ایستادن خر و استر را خواهند. آوازی که بدان خر را از رفتن بازدارند.
- امثال :
خروامانده معطل یک چشه است ، یا خر لنگ معطل چشه است .
و رجوع به چش و چشو و هش و هشه شود. || خر در زبان کودکان شیرخوار. خر و حمار و الاغ به لهجه ٔ اطفال شیرخوار. خر در تداول کودکان . || کلمه ای که عوام بصورت تحقیر یا دشنام بر زبان آرند چون خواهند کسی را از تند رفتن یا پیشروی در رفتار یا کردار بازدارند؛ چنانکه گویند: هشه ؛ یعنی یواشتر، آهسته تر و جز اینها.
ترجمه مقاله