چشو
لغتنامه دهخدا
چشو. [ چ ُ ] (اِ صوت ) ُچش ، ُچشه کلمه ای که خر را گویند چون ایستادن و درنگ آن را خواهند. آوازی که برای ایستادن خر از دهان برآرند. هش و هشه :
بخر گدائی چون چشم شوخش آب گرفت
نه هر بگوش درآیدش زان سپس نه چشو.
رجوع به چش و چشه شود.
بخر گدائی چون چشم شوخش آب گرفت
نه هر بگوش درآیدش زان سپس نه چشو.
سوزنی .
رجوع به چش و چشه شود.