ترجمه مقاله

چغ

لغت‌نامه دهخدا

چغ. [ چ َ ] (اِ) چوبی باشد که بدان ماست را بشورانند تا مسکه و کره از آن جدا گردد. (برهان ). چوبی که بدان ماست از مسکه جدا کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). چوبی باشد که بدان جقرات را بشورانند تا کره از دوغ جدا شود. (جهانگیری ). چوبی که بدان ماست را بشورانند تا مسکه برآرد. (ناظم الاطباء). چوبی که بدان ماست را میزنند تا کره بیرون بیاید. (فرهنگ نظام ). آن چوب که بدان جغرات زنند تا مسکه برآید. (شرفنامه ٔ منیری ). جغ. شیرزنه . و رجوع به جغ شود. || چرخی که زنان رشته بدان ریسند. (برهان ). چرخه باشد که زنان بدان رشته را بریسند. (جهانگیری ). چرخ دستی کوچکی که زنان بدان رشته ریسند. || عنکبوت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله