ترجمه مقاله

چغزیدن

لغت‌نامه دهخدا

چغزیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) بمعنی ناله و زاری کردن باشد. (برهان ). بمعنی ناله و زاری . (انجمن آرا) (آنندراج ). زاری و ناله کردن . (ناظم الاطباء). آه و ناله کردن . گریه و ندبه کردن . در چغزیدن هم آمده :
در فنا جلوه شود فایده ٔ هستیها
پس نباید ز بلا گریه و در چغزیدن .

مولوی (از انجمن آرا).


|| بمعنی ترسیدن و واهمه نمودن هم آمده است . (برهان ). ترسیدن و واهمه نمودن . (ناظم الاطباء). چغزیدن . بیم کردن . و رجوع به چغریدن و چغزیده شود. || شکایت نمودن . (ناظم الاطباء). || التفات کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به چغریدن شود. || فریاد کردن غوک . (ناظم الاطباء). بانگ کردن غوک . رجوع به چغز شود.
ترجمه مقاله