چمن چهر
لغتنامه دهخدا
چمن چهر. [ چ َ م َ چ ِ ] (ص مرکب )ظاهراً کنایه از زیبارخی است که چهره ای چون چهر باغ و بستان رنگین و شکفته و باطراوت دارد :
دگر باره جهاندار از سر مهر
به گلرخ گفت کای سرو چمن چهر.
رجوع به چمن شود.
دگر باره جهاندار از سر مهر
به گلرخ گفت کای سرو چمن چهر.
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 311).
رجوع به چمن شود.