ترجمه مقاله

چناری

لغت‌نامه دهخدا

چناری .[ چ ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: دهکده ای است از روستاهای نهاوند که در سه فرسخی مغرب شهر در پایین کوهر متصل به کوه کرد واقع است . این آبادی پنج شش چشمه ٔ کوچک دارد که جملگی آنها بقدر نیم سنگ آب میدهند. اراضی این محل که بیشترش دیم کاری است استعداد بیست جفت گاو زراعت دارد و در کوهستان آن خرس و گرگ از انواع وحوش و کبک از انواع طیور یافت میشود. این آبادی زمینهایش ناهموار و پست و بلند است و 200 تن جمعیت دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 274). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : دهی است از دهستان سلکی شهرستان نهاوند که در 19 هزارگزی باختر شهر نهاوند و 4 هزارگزی شهرک مرکز دهستان واقع است . جلگه و سردسیر است و 215 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات و توتون ، حبوبات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله