ترجمه مقاله

چندی

لغت‌نامه دهخدا

چندی . [ چ َ ] (حامص ) کمیت . مقدار. چندائی . «هندسه چیست :دانستن اندازه ها و (چندی ) یک از دیگر». (التفهیم ). «و دیگر علم ریاضیست و اندر وی تشویش و اختلاف کم افتد. زیرا که از جنبش و گردش دور است و موضوع وی چون بجمله گیری «چندی » است و چون بتفصیل گیری «اندازه و شمار» است . (دانشنامه ٔ علائی ص 71). یکی آنکه جوهر را بسبب وی اندازه برافتد و قسمت بود و کمی و بیشی بود و این را «چندی » خوانند و بتازی «کمیت ». (دانشنامه ٔ علائی ص 85). و حیوان که عام تر است از مردم و خاص تر است از جسم ، و همچنین شمار که خاصتر است از چندی ، و عام تر است از جفت .... (دانشنامه ٔ علایی ص 14). نخستین فصل اندر چندی علمهای حکمت . (دانشنامه ٔ علائی ص 68).
- چندی پیوسته ؛ با کمیت متصله . ابن سینا گوید: کمیت دو گونه است : یکی «پیوسته » که بتازیش «متصل » خوانند. و یکی «گسسته » که بتازی «منفصل » خوانند. و متصل چهارگونه است : یکی درازا و بس که جز یکی اندازه اندر وی نیابی و اندر وی جسم بقوت بود و چون بفعل آید او را خط خوانند و دوم آنکه دو اندازه دارد:درازا و پهنا بر آن صفت که گفتیم و چون بفعل آید آنرا سطح خوانند. (دانشنامه ٔ علائی ص 87).
- چندی گسسته ؛ کمیت منفصله . رجوع به چندی پیوسته و دانشنامه ٔ علائی ص 87 شود.
ترجمه مقاله