ترجمه مقاله

چنگ

لغت‌نامه دهخدا

چنگ . [ چ ِ ] (اِ) منقار جانوران . (جهانگیری ). منقار مرغان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر خطی ). منقار مرغان . و آن را شند نیز نامند. (شرفنامه ٔ منیری ). نوک مرغان :
شبگیر کلنگ را خروشان بینی
در دست عبیر و نافه ٔ مشک به چنگ .

منوچهری .


چنگ مرغی چه لشکر انگیزد
صف موری چه کارزار کند.

خاقانی .


|| نوک سنان و پیکان تیر. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله