چنگاوه
لغتنامه دهخدا
چنگاوه . [ چ َ وَ ] (اِخ ) نام قهرمانی است در گرشاسبنامه :
ز گشتی بکشتی همی شد چو گرد
همی کوفت گرز و همی کشت مرد
چنین تا بچنگاوه ٔ جنگ جوی
رسید و کمین کرد از کین بر اوی .
ز گشتی بکشتی همی شد چو گرد
همی کوفت گرز و همی کشت مرد
چنین تا بچنگاوه ٔ جنگ جوی
رسید و کمین کرد از کین بر اوی .
اسدی (گرشاسبنامه ص 123).