ترجمه مقاله

چهارقد

لغت‌نامه دهخدا

چهارقد. [ چ َ / چ ِ ق َ ] (ص مرکب ) (مرکب از چهار (عدد) + قد، درازی و طول چیزی ) به معنی چهارلا، خاصه در پارچه . || راست و به اندام . || (اِ مرکب ) اصطلاحاً سرپوش و سرانداز زنان .پارچه ٔ چهارگوش که زنان دوتو و بر سر کنند. آنچه زنان بر سر بندند. روسری . سربند. رجوع به چارقد شود.
ترجمه مقاله