ترجمه مقاله

چهارچوب

لغت‌نامه دهخدا

چهارچوب . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )قطعاتی از چوب که بیش از 3 و کمتر از پنج باشد. چهار قطعه ٔ چوب که معمولاً تراشیده شده و به زوایای قائمه بهم متصل شده باشد و چهار جانب چیزی را فراگیرد.
- چهارچوب در ؛ قطعات چوب چهارگانه ٔ اطراف در که دو به دو موازی و مساوی است و شکل مستطیلی سازد و دو لنگه در (در درهای دولتی ) و در یک لتی داخل آن حرکت کند و باز و بسته شود. حاشیه ٔ چوبین در. دریواس . رجوع به چارچوب شود.
- در چهارچوب چیزی گفتگو کردن ؛ در محدوده ٔ آن سخن گفتن و گفتگو کردن درباره ٔ چیزی آن سان که از حدود آن تجاوز نکند، مانند در چهارچوب قانون صحبت میکنیم ، در چهارچوب قانون بایستی قضاوت کرد. در چهارچوب علم گفتگو باید کرد.
- در چهارچوب قرار دادن و در چهارچوب افکندن ؛ مجازاً به معنی محدود کردن و برای چیزی حد و حدودی قرار دادن است .
ترجمه مقاله