چونی
لغتنامه دهخدا
چونی . (حامص ) چگونگی . (ناظم الاطباء). مقابل چندی و کمیت . (فرهنگ فارسی معین ). کیفیت . (یادداشت مؤلف ) :
دعوی که مجرد بود از شاهد معنی
باطل شودش اصل به چونی و چرائی .
دعوی که مجرد بود از شاهد معنی
باطل شودش اصل به چونی و چرائی .
سنائی .