چوکندی
لغتنامه دهخدا
چوکندی . [ ک َ ] (اِ) عمارت بالای بام که از چهار طرف دروازه داشته باشد و اصل این کلمه هندی است مرکب از چو بمعنی عدد چهار و کهند بکاف مخلوط الهاء بمعنی حصه و طرف و یای نسبت و معنی ترکیبی آن چیزی باشد که بچهار طرف نسبت داشته باشد وبمعنی مأخوذ مجازی است که شهرت گرفته :
سپهر از سرافرازیش در حساب
ز چوکندیش سایه بر آفتاب .
|| عماری فیل . مهد پیل . و به این معنی نیزمجاز است . (آنندراج ) :
چوکندی شکوهش اگر سایه افکند
فیل سپهر شانه بدزدد بزیر بار.
سپهر از سرافرازیش در حساب
ز چوکندیش سایه بر آفتاب .
ظهوری (از آنندراج ).
|| عماری فیل . مهد پیل . و به این معنی نیزمجاز است . (آنندراج ) :
چوکندی شکوهش اگر سایه افکند
فیل سپهر شانه بدزدد بزیر بار.
سعید اشرف (از آنندراج ).