ترجمه مقاله

چچله

لغت‌نامه دهخدا

چچله . [ چ َ چ َ ل َ / ل ِ ] (اِ) بمعنی چپچله است که زمین پر گل ولای و لغزنده باشد. (برهان ) (آنندراج ). زمینی را گویند که پر آب وگل باشد چنانکه پای در آن بلغزد. (جهانگیری ). چپچله و زمین پر گل ولای . (ناظم الاطباء) خلاب و خلاش . (جهانگیری ). رجوع به چپچله و خلاب و خلاش شود. || لخشک را نیز گویند و آن کوه پاره ٔ نرمی باشد که طفلان بر آن لغزند. (برهان )(آنندراج ). لخشک و کوهپاره ٔ برفی که کودکان بر آن لغزند. (ناظم الاطباء). سُرسُره . رجوع به چپچله شود.
ترجمه مقاله