ترجمه مقاله

چگاه

لغت‌نامه دهخدا

چگاه . [ چ ِ ] (ق مرکب ) (از: «چه » و «گاه »)که ظاهراً در لهجه ٔ قدیم خراسان معنی زمان و گاه و هنگام و وقت میداده است .
- هر چگاه ؛ به معنی هر گاه و هرزمان و هروقت : منقول است که : هر چگاه دوستی و مهمانی نزدیک او میامد چون از خدمت آن عزیز فارغ می شد آب و علف پیش مرکب او میگذاشت . (انیس الطالبین نسخه ٔ کتابخانه ٔ دهخدا ص 47). فرمودند به ناودان کعبه نظر کن که هر چگاه به طرف چپ محراب این مسجد متوجه می باشی قبله ٔ تو راست ناودان کعبه خواهد بود. (انیس الطالبین ص 124). و من هر چگاه قصد می کردم که یکی از ایشان را بگیرم دیگری می آمد. (انیس الطالبین ص 185).هر چگاه ترا در سفر مهمی پیش آید توجه بما نمای . (انیس الطالبین ص 80). هر چگاه این کلاه را بینی ما را یاد کنی . (انیس الطالبین ص 112). نیز رجوع شود به کتاب انیس الطالبین ص 6 و 11 و 48 و 49 و 56 و 58 و 162 و 164 و 194 و 225 و 226.
ترجمه مقاله