ترجمه مقاله

چیره بند

لغت‌نامه دهخدا

چیره بند. [ رَ / رِ ب َ ] (ص مرکب ) دستاربند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
عجب نیست از سرو بالابلند
که از عشق پیچان شود چیره بند.

طغرا (از آنندراج ).


|| به اصطلاح رقاصان هند زنی را گویند که به تقلیدامردان چیره بر سر بندد و رقص کند. || باکره و دوشیزه . (از آنندراج ).
ترجمه مقاله