ترجمه مقاله

چیرگی کردن

لغت‌نامه دهخدا

چیرگی کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلاوری کردن . شجاعت از خود نشان دادن :
بدان کس دهم چیز او را که چیز
از او بستد و چیرگی کرد نیز.

فردوسی .


چیرگی کردن در شعر ذیل از فرخی شاید به معنی پیشدستی کردن باشد :
به روز جنگ مر او را (باز) به چشم بسته برند
نه زآن قبل که ز جنگ آیدش نهیب و ملال
ولیکن از پی آن کو چو خصم دید ز دور
بی آنکه وقت بود چیرگی کند به قتال .

فرخی .


|| گستاخ شدن . بی ادب شدن . || غضبناک شدن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله