ترجمه مقاله

ژوش

لغت‌نامه دهخدا

ژوش . (اِخ ) زوش . سمعانی گوید: قریه ای از قراء بخاراست و گمان میکنم نزدیک نور باشد. (الانساب سمعانی ورق 281).
ترجمه مقاله